تصویری آرمانگرایانه ازهنر متعالی
[ ]
نظر فراستی در باره سینمای دینی
نظرات
 

من این نوع سینمای دینی را نمیفهمم

***************************************************

 مسعود فراستی(منتقدسینما) : من آن سینمای دینی كه این آقایان می‌فهمند را نمی‌فهمم. سینمای دینی از نگاه دوستان مفهوم دینی و قصه‌ دینی است. قصه دینی انتخاب كردن فیلم دینی نمی‌سازد.

قبل از انقلاب یك سینمای بی‌هویت و غیرمماس با مردم داشتیم و اساسا یك سینمای وارداتی، مستهجن و در خدمت شاه بود كه به آن "فیلمفارسی" می‌گفتیم.
 در كنار این سینما هم یك سینمای روشنفكری از اواخر دهه 40 شكل گرفت كه این سینما هم مرتبط با مسایل جدی و فردی مردم نبود. آدم‌هایی مثل مهرجویی، كیمیایی، تقوایی، كیارستمی و حاتمی به شكل‌های مختلفی در این سینما كار می‌كردند، بعد از آن هم ابتذال و تخریب مردم ایران توسط فیلمفارسی از در بیرون رانده شد.
 چند سالی بعد از انقلاب صاحب سینما نبودیم تا موقعی كه اوایل دهه 60 سینمای بعد از انقلاب شكل گرفت. در این میان با یك سری فیلم‌های اروپای شرقی، فیلم‌های انقلابی یا فیلم‌ها به ظاهر انقلابی كه از كشورهای آمریكایی لاتین و اروپای شرقی می‌آمدند، مواجه شدیم.
 آرام آرام تصمیم گرفتیم كه خودمان هم فیلم بسازیم. فیلم‌های بعد از انقلاب فیلم‌هایی بودند كه از انقلاب فقط عنوان‌های انقلاب را یدك می‌كشید ولی تفكر و ساختار همان تفكر و ساختار قبل از انقلاب بود.
 سینمای بعد از انقلاب توسط عده‌ای از دوستان كه دغدغه فرهنگی و عرفان اسلامی داشتند شكل گرفت. شكل‌گیری سینما بعد از انقلاب از اساس غلط انجام گرفت. یعنی ما با این پدیده یا مدیوم هنری از اول اشتباه برخورد كردیم و فكر می‌كردیم چون فیلمفارسی قسمت عمده‌ای از سینمای ایران را گرفته بود باید سرگرمی را از سینمای ایران بگیریم. این تفكری است كه دوستان‌ ما در بنیاد فارابی و وزارت ارشاد آن را نمایندگی كردند و رفتند به سمتی كه سینما را از سرگرمی تهی كنند و گفتند كه سرگرمی چیز بدی است.
 این اساس انحراف بود و به جای سرگرمی چیزی را به سینما تحمیل كردند كه به شدت خسارت‌زا بود. آن‌ها عرفان سینمایی را آوردند كه نه عرفان بود و نه سینما. عرفان را به جای سرگرمی گذاشتند. مخاطب با این سینما قهر كرد و بعد از یك دهه از این سیاست‌گذاری به جایی رسیدیم كه الان ادامه همان مسیر است.

حذف سرگرمی از سینما اولین انحراف است

 حذف سرگرمی از سینما اولین انحراف است چراكه مخاطب عام به سینما نمی‌رود كه بحث فلسفی گوش دهد یا بحث‌های نظری عرفانی را به تصویر ببرد. به سینما می‌رود كه در درجه اول سرگرم شود و بعد از این كه سرگرم شد با دل در سینما می‌نشیند و از اندیشه لذت می‌برد.
حذف سرگرمی مساوی است با از بین بردن ماهیتی كه سینما با آن شكل می‌گیرد؛ یعنی مخاطب. سینما بدون مخاطب معنی ندارد و به فعل تبدیل نمی‌شود. سینما بر خلاف دیگر هنرها سرگرمی در درون آن قرار دارد. جذابیت و سرگرمی بخشی از ذات سینما است و از این طریق است كه باید هنر پدید بیاید.
یكی از بزرگان تاریخ سینما به درستی می‌گفت كه در سینما هنر از پس سرگرمی می‌آید. این نكته‌ای بود كه شهید مرتضی آوینی به خوبی می‌فهمید. بحث مخاطب در سینما یكی از دعواهای جدی شهید مرتضی آوینی با روشنفكران در اوایل دهه 70 بود. بحث مخاطب هم‌چنان بحث مهم سینمای ما است.
در سینما با كلام سر و كار نداریم بلكه با تصویر سر و كار داریم؛ یك تصویر متحرك و دگرگون‌ساز. این تصویر ویژگی‌ها و تعاریف خودش را دارد. تعریف تصویر در عینی بودن آن است برخلاف كلام كه عینی نیست. آبجكتیو بودن تصویر حد و رسم تصویر است. پس با مدیومی طرف هستیم كه باید از این ویژگی و ماهیت بگذرد تا اثرگذاری داشته باشد.
 اگر می‌گوییم تصویر حد و رسم معینی دارد یعنی اصل آن بر عینیت استوار است. اگر خلاف این رویكرد به آن نگاه كنیم اثربخشی آن را از بین بردیم. شما در ادبیات به راحتی می‌توانید از مرگ، عشق و ایثار حرف بزنید اما در سینما نمی‌توانید. در سینما عشق، مرگ و ایثار مشكل نمی‌گیرند مگر از طریق مرده، عاشق و ایثارگر. این تفاوت جدی سینما با ادبیات است.
در سینما از فیزیك به شیمی می‌رسیم و از فیزیك به متافیزیك می‌رویم. بدون گذار از فیزیك، ظاهر و عینیت هیچ مفهوم متافیزیكی در سینما شكل نمی‌گیرد.
 عرفان یك مقوله به شدت دلی و از سمت دیگر به شدت سابجكتیو و مدیوم اصلی آن غیر از سلوك فردی در ادبیات عرفانی است. این را بخواهیم به زبان سینما ترجمه كنیم فاجعه‌ای می‌شود كه با آن روبه‌رو هستیم. عارفان مختلف در فیلم كودك، فیلم جنگی یا فیلم ملودرام ظاهر می‌شوند كه باعث خنده ما می‌شوند چون نه این‌ها عارف هستند و نه این سینما، سینما است.
 این مشكل هم‌چنان در سینما وجود دارد. هنوز بسیاری از طرفداران انقلاب و بسیاری از مسلمانان معتقد به انقلاب و جنگ فكر می‌كنند كه باید بدون در نظر گرفتن ذات و تصویر مفهوم‌سازی كنند.
 فیلم‌نامه اولین مرحله فیلم‌سازی است؛ قصه‌ای كه به تصویر تبدیل می‌شود، شخصیت‌هایی كه در آن قصه زندگی می‌كنند و فضایی كه از این قصه ناشی می‌شود. این‌ها اله‌مان‌هایی هستند كه به كمك آن‌ها می‌توان مفهوم‌سازی كرد. اگر قصه، رویداد، فضا و شخصیت را از سینما بگیریم و بخواهیم بیرون از آن‌ها فیلم بسازیم آب در هاون كوبیدن است. نه مفهومی ساخته و نه چیزی منتقل می‌شود.
شعارهای ارزشی، مفاهیم قابل اتكا و قابل افتخار ما فقط در سینما امكان بروز دارد و باید منتقل شود وگرنه هر چه قدر نیت خیر و انقلابی داشته باشیم كار به جایی نمی‌رسد. اختلاف ما با سینمای هالیوود در قصه‌پردازی است ما می‌خواهیم بیرون از قواعد مفهوم بسازیم. این موضوع دردسر سینمای ما از دهه 60 تاكنون است. سینمای عرفانی پس از ایجاد آرام آرام شكست خورد و به یك اسم مستعار دیگر به نام سینمای معناگرا رسید كه به شدت بی‌معنا است.
سینمای معناگرا در اثر یك سوءتفاهم به وجود آمد و این تصور را به همراه داشت كه معنا خارج از اسمیت و بیرون از شكل است. این را شاعران قدیم ما به درستی فهمیدند و دوستان معناگرا و عرفانی ما نمی‌فهمند. به همین دلیل سینمای ما از لحاظ نظری پیشرفت نمی‌كند. از لحاظ علمی نیز آن بخشی كه باید جدی می‌شد و مسایل آرمانی و نظری ما را بیان می‌كرد به بن‌بست رسید.
عده‌ای سینمایی را كه بعدها معناگرا نامیده شد سینمای فاخر می‌نامند. سینمای فاخر را هم به این صورت درك كرده‌اند كه هم معنازده باشد و هم بسیار پرخرج. من با تمام این نوع سینماهای عرفانی، معناگرا و فاخر مخالف هستم و دلیل اصلی من این است كه راه سینمای ایران باید از سرگرمی رد شود و مخاطب‌بیار، كم خرج، بی‌ادعای روشنفكری و مماس با سینما و فرم باشد.
 از این رو است كه معتقدم سینمای دولتی سینمای ناموفقی است و راه حل نیست؛ كج راه است. اساس سینمای دولتی بر سفارش استوار است نه بر اعتقاد و آزادی. سینمای معناگرا و سینمای سفارشی سینمای خوارج‌پروری است. افرادی كه به چیزهایی كه سفارش می‌گیرند اعتقاد ندارند اما به دلیل بودجه و امكانات شكل آن را به خود می‌گیرند و فیلم معناگرا می‌سازند.
 این یكی از آفت‌های سینمای ایران است. به جای این كه صداقت، سلامت، راستی و سواد را در سینما ترویج كنیم، دروغ، ریاكاری، نفاق و خوارج‌پروری را ترویج می‌كنیم با تئوری‌های غلطی كه از بن غلط هستند. اساس اشتباه ما این است كه سینما را نمی‌فهمیم و اشتباه دوم این كه به جای آزادی به فیلم‌ساز و هنرمند سفارش می‌دهیم.
 اگر از خودمان، تفكرمان و از جنگ‌مان مطمئن باشیم و به آن افتخار كنیم جوی به وجود می‌آوریم كه آدم‌هایی از این جنس بیایند و كار جدی انجام دهند نه بر عكس كه سفارش دهیم و آدم‌هایی بیایند كه فقط به خاطر پول و امكانات شكل سفارش‌دهنده را به خودشان بگیرند. این همان چیزی است كه با آن مواجه بودیم كه یا سوپراستار از آن بیرون می‌آید یا همه آن فرشته‌بازی می‌شود. فرشته‌ها هم كه در سینما و تلویزیون هیچ تعریف جدی ندارند چرا فرشته‌ از انسان مهم‌تر است؟ مگر در قرآن نیامده كه انسان خلیفه خدا است. آن فرشته‌بازها كجا هستند.
 سریال‌های ما پر از فرشته‌های مقوایی و دروغینی است كه فقط پول می‌خورند و زنده می‌مانند. پس این معناگراهای دروغین با بی‌سوادی كامل و سوءاستفاده از وضع به زندگی غیرهنری و غیرسالم اقتصادی‌شان ادامه می‌دهند.
 این وضع برای كسانی كه این گونه زندگی می‌كنند خوب است اما برای جوانان جدی شهرستانی كه دچار این فسادهای فكری نیستند بسیار بد است. گاهی با چماق فروش ما را ساكت می‌كنند و گاهی با این عناوین كه فلان فیلم موضوع دینی دارد، فلان فیلم معناگرا و عرفانی است ما را ساكت می‌كنند اما ما تا جایی كه شده ساكت نشدیم.
 من سینمای دینی را كه این آقایان می‌فهمند را نمی‌فهمم. سینمای دینی از نگاه دوستان مفهوم دینی و قصه‌ دینی است. قصه دینی انتخاب كردن فیلم دینی نمی‌سازد. قصه بعد از این كه شكل گرفت و به فرم سینمایی رسید به محتوای دینی می‌رسد. ما می‌توانیم یك قصه دینی را طوری پرداخت كنیم كه حس دینی را منتقل نكند. این فیلم‌ها اثرهای دینی نیستند بلكه اثرهای تاریخی هستند چرا كه حس دینی را منتقل نمی‌كنند. تعداد بسیار كمی از فیلم‌ها سوال دینی دارد اما ما نه سینمای دینی داریم و نه فیلم كامل دینی.
 در سینمای دولتی میلیاردها از جیب دولت خرج می‌شود و فیلم‌های بی‌اثر و بی‌مخاطب ساخته می‌شود. یكی به خودش می‌گوید معناگرا، دیگری فاخر و دیگری دینی، همان فیلم ساخته می‌شود و مخاطب به آن‌ اهمیت نمی‌دهد.
 سینمای دولتی فیلم‌ساز را فاسد می‌كند. فیلم‌ساز زحمت می‌كشد كه فیلمش با مخاطب ارتباط برقرار كند چه خوب باشد و چه بد. سینمای دولتی فیلم‌سازان را از مردم دور می‌كند و دورشدن اهل هنر از مخاطب یعنی مرگ اهل هنر. سینمای دولتی خود را حایل بین اثر، فیلم‌ساز و مردم می‌كند كه این هم به مرگ می‌انجامد.
 ما ضوابط و اصولی داریم كه باید با صدای بلند بگوییم نه با شرمندگی. دست‌تان را در جیب‌تان بگذارید، با مردم ارتباط برقرار كنید و فیلم بسازید.
حاصل 30 سال سینمای ما در شان انقلاب اسلامی نیست

 حاصل 30 سال سینمای انقلاب اسلامی سینمایی است كه در شان انقلاب نیست. مقام معظم رهبری در شهادت شهید آوینی فرمودند «عرصه فرهنگ و هنر خاكریز فتح نشده‌ انقلاب است» و هم‌چنان فتح نشده باقی می‌ماند، اگر این‌گونه ادامه دهیم. با آسیب‌شناسی این خاكریز و درست قرار دادن آن سر جای خود و با تغییر جدی ساختار ممكن است كه به فتح نزدیك شویم. با كف زدن برای همدیگر و ادامه این مسیر به هیچ جایی نمی‌رسیم و مرتب فرو می‌رویم و مرتب نیرو از دست خواهیم داد.
 در دهه 60 یكی‌دو نفر فیلم خوب جنگی ساختند. اما وقتی زندگی‌ آن‌ها عوض شد و شرایط اجتماعی‌شان تغییر كرد دیگر از دل‌شان فیلم جنگی بیرون نیامد، رفاه پرچم او شد، از مسؤولان باج گرفت و به مردم فخر فروخت. این سیر تمام است. ما در شرایط تولید فرهنگ نیستیم. اكنون در شرایط جنگ كه دوران طلایی ما بود نیستیم. قبلا شهید گمنام یا سردارانی مثل شهید همت و باكری و ذاكری الگو بوده‌اند اما الگوهای امروزی چه هستند؟ بر روی در و دیوارها از یك طرف عكس شهدا است و از طرف دیگر رفاه‌زدگی به اعلا درجه در كلان‌شهرها به خصوص در تهران حاكم است.
 چگونه یك بازیگر تقاضای یك میلیارد دستمزد می‌كند؟ چگونه دو میلیارد می‌گیرند و فیلمی می‌سازند كه یك چهارم این را هم خرج نمی‌كنند؟ چه چیزی را تبلیغ می‌كنید؟ تنها افتخار آقایان در این یكی‌دو سال اخیر جایزه بی‌ارزش اسكار بوده است و در همه جا می‌خواستند فراستی را حذف كنند.
 سینمای ما سینمای میدان ونك به بالا است. حاصل 30 سال سینمای دولتی سینمای جشنواره‌ای است. با پول دولت فیلم ساخته شده كه آن ور رفته و اوپوزیسیون‌بازی درآورند. اخیرا روشنفكران شكست خورده زیر پرچم اصغر فرهادی جمع شده‌اند و همه افتخار می‌كنند كه فیلمی آمد كه به آن افتخار كنیم.
 در خصوص فیلم "جدایی نادر از سیمین"، بایدتصریح كنم: من 2 سال پیش پس از نمایش این فیلم در جشنواره فجر درباره‌اش صحبت كردم و گفتم كه فیلم بدی است. دلیل من این است كه تصویری كه این فیلم از ایران ارایه می‌دهد تصویر نیمه مدرنی است و مردم در آن درگیر دروغ هستند. این تصویر ملت ما است كه بیش‌تر از پنجاه جایزه خارجی گرفته به نام "یك جدایی". این تصویر ما است؟ در خصوص فرم فیلم هم باید گفت كه این فیلم دارای فرمی شلخته و دروغین است. این چه فیلمی است كه نه شخصیت دارد و نه فرم جدی سینمایی؟ حرف اصلی آ‌ن نیز نسبت دادن دروغ، توجیه دروغ، نسبیت‌گرایی و مهاجرت است.
معاونت سینمایی وزارت ارشاد، قبل از گرفتن جایزه گلدن گلوب گفت اگر آمریكایی‌ها به این فیلم جایزه ندهند نشان دشمنی امریكا با ما است. گفتم اگر جایزه بدهند. چه؟ نشان دوستی آن‌ها با ما است؟ گفتند بله نشان چراغ سبز به ما است. این تحلیل ساده‌لوحانه‌ای است. دادن اسكار، گلدن گلوپ و تمام جایزه‌های خارجی به این فیلم در راستای سیاست تحریم غرب علیه ما است. ایرانیان مقیم خارج از كشور و روشنفكران شكست خورده در ایران پشت این فیلم جمع شدند و هم‌چنین مسوولان ما. چرا این‌ها با هم متحد می‌شوند؟ چرا روشنفكر با مسؤولان هم فكر و هم موضع می‌شوند؟ چرا در دفاع از بی‌هویتی مسابقه دارند؟
 من به این اثر و این جوایز افتخار نمی‌كنم. من به اثری افتخار می‌كنم كه مسایل مردم ما باشد و به مردم ما احترام بگذارد. من به اثری افتخار می‌كنم كه سرش پایین و افتخارش پیوند با مخاطب خود باشد. من به اثری افتخار می‌كنم كه فرم ملی داشته باشد.
 در ایران هم‌چنان دولت مسؤول سینما است. كاش به طور واقعی مسؤول بود و این قدر بی‌سیاستی و بی‌انگیزگی و باج دادن بر سینما حاكم نبود. از دولت پول می‌گیرند و هر كس هر كاری كه دلش می‌خواهد می‌كند. دولت باید از سینما بیرون بیاید و سینما را به دست اهالی سینما بدهد و نظارت كند.
                                                                                                        منبع : مشرق


تعداد بازدید از این مطلب: 5044
موضوعات مرتبط: سینمای دینی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

شنبه 5 مهر 1393 ساعت : 9:44 بعد از ظهر | نویسنده : م.م
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








اطلاعات کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
درباره ما
تقدیم به عزیز سفرکرده ام (فاطمه) .گرچه ناگهان مراتنها گذاشتی ولی به دیداردوباره ات امیدوارم،درلحظه موعودی که ناگهان میآید. --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- د رقرونی هم دور وهم نه چندان دور( ایران )باوجود نشیب و فراز های تاریخی بسیارش در بازه های زمانی مکرر،همواره ابرقدرتی احیا شونده و دارای پتانسیل و استعدادبالا برای سیادت برجهان بود .کشورما نه تنها از نقطه نظرقابلیتهای علمی و فرهنگی ،هنری ،ادبی و قدرت نظامی یکی از چندتمدن انگشت شماری بود که حرف اول را دردنیاهای شناخته شده ی آن زمانها میزد، بلکه در دوره هائی طلائی و باشکوه ،قطب معنوی و پرجلال و جبروت جهان اسلام نیز بشمار میرفت . در عصر جدید که قدرت رسانه بمراتب کارآمد تر از قدرت نظامیست باید قابلیتهای بالقوه و اثبات شده ایرانی مسلمان را برای ایجاد رسانه تعالی بخش،درست و کارآمدبه همه یادآوری نمودتا اراده ای عظیم درهنرمندان ما پدید آید درجهت ایجاد (سینمای متعالی)و پدیدآوردن رقیبی متفاوت و معناگرا برای سینمای پوچ ،فاسد و مضمحل غرب و شرق نسیان زده و بالاخص " غول هالیوود"که برکل جهان سیطره یافته است.شاید بپرسید چرا سینما؟...جواب این است : سینما تاثیر بخش ترین رسانه در عالم است و باآن میتوان وجود معنوی انسانها را تعالی دادویا تخریب کرد...و متاسفانه تخریب کاریست که در حال حاضر این رسانه با عمده محصولات خودبه آن همت گماشته است و تک و توک محصولات تعالی بخش آن همیشه در سایه قراردارندو بخوبی دیده نمیشوند چون جذابیت عام ندارندو قادر به رقابت با موج خشونت و برهنه نمایی موجودنیستند. دادن جذابیت و عناصر لذت بخش نوین و امتحان نشده بدون عوامل گناه آلود به محصولات تصویری بگونه ای که بتواند بالذات ناشی از محصولات سخیف و ضد اخلاقی رقابت نماید کاریست بس پیچیده که نیازمند فعالیت خالصانه مغزهای متفکر ومبتکراست و من فکر میکنم این مهم فقط از عهده هنرمندان و متفکران ایرانی برخواهد آمد و شاید روزی که من نباشم محقق گردد...شاید
منو اصلی
موضوعات
لینک دوستان
آرشیو مطالب
نویسندگان
پیوندهای روزانه
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 193
:: کل نظرات : 70

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 25

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 363
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 797
:: بازدید ماه : 6425
:: بازدید سال : 23631
:: بازدید کلی : 526985
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان CINTELROM و آدرس cintelrom.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.